اون روز که من ازش خداحافظی کردم بهم گفت باشه تو برو ولی من میخوام تا وقتی برگردی پیشم همینجا بشینم من میخوام تا آخرین نقطه نگات کنم خود به خود به چشاش نگاه کردم و یه حس عجیبی بهم دست داد من ازش دور شدم ووقتی برگشتم به عقب نگاه کردم دیدم اون نشسته کنار خیابون وبه من نگاه می کنه الان سالهاست از اون روز می گذره ومن تازه دارم میفهمم که اون تنها کسی بود که من می تونستم دوسش داشته باشم...
می دونین آدما خیلی دیر متوجه اشتباهاشون میشن وقتی که دیگه امکان بازشت براشون وجود نداره...